آن جایی که سینمای جمهوری اسلامی از مثلا سینمای هالیوود یا بالیوود تفکیک میشود در دکترین آن است؛ مانند دعوایی که اکنون در محافل علمی، بر سر اقتصاد لیبرالی با بیع قرآنی وجود دارد.
آن جایی که سینمای جمهوری اسلامی از مثلا سینمای هالیوود یا بالیوود تفکیک میشود در دکترین آن است؛ مانند دعوایی که اکنون در محافل علمی، بر سر اقتصاد لیبرالی با بیع قرآنی وجود دارد.
به گزارش سینما رسانه، حسن عباسی درباره دکترین سینمای ایران میگوید: آن جایی که سینمای جمهوری اسلامی از مثلا سینمای هالیوود یا بالیوود تفکیک میشود در دکترین آن است. مانند دعوایی که اکنون در محافل علمی، بر سر اقتصاد لیبرالی با بیع قرآنی وجود دارد.
یا نزاعی که در میان اندیشمندان در نسبتشناسی دانش و فرهنگ و سیاست مدرن، با علم و ادب دینی در جریان است. این مناقشهها و منازعهها در یک نقطه کانونی به هم میرسند و آن دکترین هر یک از حوزههاست.
حسن عباسی افزود: مساله سینمای ایران نه در بخش خصوصی یا در بخش دولتی آن است، نه در فرم و محتوا، بلکه مادام که این سینما،خود را با استانداردها و هنجارهای کن، ونیز، اسکار و...میسنجد چون نگرش اصحاب آن سینما به هستی، عالم و انسان ،مبتنی بر نگرههایی است که در بسیاری از موارد در تقابل با انگارههای قرآنی قرار دارد، بطور طبیعی حساسیت برانگیز شده و در نتیجه اصطکاک و تقابل را بوجود آورده و لاجرم گروهی را به انصراف،دستهای را به محافظهکاری و اندکی را نیز به رویارویی میکشاند.
این وضعیت موجب ناکارآمدی و به تعبیر قرآنی مسئله،زمینه فشل شدن سینما در اثر بروز بلاتکلیفی مبنایی و چند دستگی میشود.